شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

خواستگاری خر

 

خری آمد بسوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خر از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من به زیبائی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش یه افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کناب خود گشائید وصال عقد ایشان را نمائید

دوشیزه خر خانم آیا رضائی به عقد این خر خوش تیپ در آیی

یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی  

یه بهانس

                             یه بهانس ازنگاهت من ترانه مینویسم       

  

                                      
اره من همیشه از تو مینویسم چون حریصم


یه ستاره توی چشمات شبو روزمو میسازه

 

مهربونیت یه حدیثه من حریص اون حدیثم


مینویسم از گذشته وقتی از تو جون گرفتم

 

من حدیث باتو بودن رو همیشه مینویسم


من وجودمو گذاشتم تا که ازتو حس بگیرم

 

از لبت خنده نوشتم مینویسم چشم خیسم

بخواب آروم


بخواب آروم دل غمگینو خستم/که پیشت وقت تنهایی نشستم

بخواب آروم دو پلک خون طراوت/که هیچکی نیست بگه سرت سلامت

بخواب شرمنده ام که روسیاهم/با اینکه بی تو اما پرگناهم

بخواب لالا دل داغونترینم/که تو رؤیا تورو با اون ببینم

بخواب لالا لالا لالا دوباره/که تقدیرت شده یه قلب پاره

بخواب آروم تا فردارو ببینیم/یا توی این قفس با هم بمیریم

بخواب ساکت بدون بغض و هق هق/بدون حرف حرف اونه و نه منطق

بخواب که روزگارت خطو چوب خط/تو رؤیاهم نداره با تو صحبت 


بخواب امشب خدای ما بزرگه/تو تنهایی اما دنیا بزرگه

بخواب هر چند که تنگه سینه ی من/میسوزونت غم دیرینه ی من

بخواب شاهد میگیرم اون خدارو/نمیخوام بی وجودت روزگارو

بخواب آروم نمونده هیچ بهونه/سر ناسازگاری داشت زمونه

بخواب آروم دل تبدارو گیجم/غروب سرخ و من مات خلیجم ...

شعر عاشقانه

 

ز چشمت اگر چه دورم هنوز….پر از اوج و عشق و غرورم هنوز

اگر غصه بارید از ماه و سال….به یاد گذشته صبورم هنوز

شکستند اگر قاب یاد مرا…..دل شیشه دارم بلورم هنوز

سفر چاره دردهایم نشد….. پر از فکر راه عبورم هنوز

ستاره شدن کار سختی نیست…. گرشتم ولی غرق نورم هنوز

پر از خاطرات قشنگ توام…..پر از یاد و شوق و مرورم هنوز

ترا گم نکردم خودت گم شدی……من شیفته با تو جورم هنوز

اگر جنگ با زندگی ساده نیست…..در این عرصه مردی جسورم هنوز

اگر کوک ماهور با ما نساخت…..پر از نغمه پک و شورم هنوز

قبول است عمر خوشی ها کم است…..ولی با توام پس صبورم هنوز 

داستان خواستگاری از دخترها

داستان خواستگاری از دخترها

 

 

عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه)

عروس لوس: بع..........له...

عروس زیادی مؤدب : با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ...(این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن...)

عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ...

عروس خجالتی: اوهوم  (قابل توجه بعضیا)

عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره....  وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است))

عروس رشتی : اووو اگر اهالی محل موافقند بنده مخالفتی ندارم

عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیرعلی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش ، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری میپذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...

عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ... (با عرض تشکر از داش اسی

عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ... اعوذ با... منم شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر .... ( و در آخر ) نعم

  

یه کی بود یکی نبود .

یه کی بود یکی نبود .

غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .

یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت :

عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلش و جواب نمیده . هرچی SMS هم براش میزنم

ادامه مطلب ...

دخترک عاشق


دخترک عاشق


دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد… پسر قدبلند بود،
صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست
احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می
داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک
سلام به یکدیگر،

ادامه مطلب ...

عشقهای مجازی (اینترنتی)

 

مدتهاست مجازی میخندیم...!!
مجازی شادیم...!!
مجازی عاشق میشیم...!!
مجازی همدیگه رو دلداری میدیم...!!
اما واقعی تنهاییم...!!
... واقعی درد میکشیم...!!
واقعی از عشقهای مجازی لطمه میبینیم.

روز مرگم

 

روز مرگم هر که شیون کند از دورو برم دور کنید

همه را مست و خراب از می انگور کنید

مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید

مست مست از همه جا خال خرابش بدهید

بر مزارم مگذارید بیاید واعظ

پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ

جای تلقین به بالای سرم دف بزنید

شاهدی رقص کندجمله شما کف بزنید

روز مرگه وسط سینه من چاک زنید

اندرون دل من یک قلمه تاک زنید

روی قبرم بنویسید وفادار برفت

آن جگر سوخته خسته از این دار برفت

ستاره قرمز

 

به مدت تقریبی ۳۰ ثانیه بر روی ستاره قرمز رنگ خیره شوید.

سپس روی یک دیوار یا کاغذ سفید نگاه کرده و مرنب پلک بزنید. نتیجه خیلی جالب خواهد بود! 

 

داستان