بوســـه پوسیده تــــو
خیال بوسه ای که اینجا
جا گذاشتی اش ،
بر لبانم سنگینی می کند …
به خاک می افتم در مقابلت
فکر می کنی چیز دیگری هم
برای باختن دارم هنوز ؟
خیال بوسه ای که اینجا
جا گذاشتی اش ،
بر لبانم سنگینی می کند …
به خاک می افتم در مقابلت
فکر می کنی چیز دیگری هم
برای باختن دارم هنوز ؟
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار …
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را …
زخمی بر پهلوی منست
روزگار نمک میپاشد ومن پیچ وتاب میخورم و همه میگویند:
چه خوب می رقصی...
هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است...
امروز برای خیلی از دخترا و پسرا روز خوبیه....
ولـــنــتـــــــایــن مبـــــارکـــــ
از ۳ نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها، مهریها، اسفندی ها
چـون بهتـرین هستند
سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها، تیری ها، دی ـی ها
چـون صادق هستند
سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری ها، آذری ها، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند
سه نفر رو هرگز از دست نده :
مرداد ی ها، خرداد ی ها، بهمن ی ها
چـون دوست ِ واقعی هستند
درخت دلتنگ تبر شد
وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هاى درخت ترجیح دادند!
اینجا جایی ست که
حرمت نان از قلب بیشتر ست
آنرا می بوسند این را میشکنند!!!
حَوا که بغض کند
حتی خدا هم اگر سیب بیاورد
چیزی جز گریه آرامَش نمی کند
سیب ها را قایم کنید
خبر های امروزی همه شوم بودند
من حَوای پر از بغضم ...!
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام شرابش کرده بود
گفت : یارب ازچه خوارم کرده ای ؟
برصلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دلخونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم
گفت : ای دیوانه لیلایت منم
در رگت پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی !!!
تو انقدر خوب بودی که جیب هایم را نگشتی...
و من انقدر هول شدم...
که جای سیب دل به تو دادم...
همیشه به من میگویند مثل بچه آدم رفتار کن
نمیدونم مثل هابیل باشم یا قابیل!؟
او جانشین همه نداشته های من است.
شنیدید که میگن : اونی که گریه می کنه ، یه درد داره
اما اونی که میخنده هزار تا ؟
من میگم : اونی که میخنده هزار تا درد داره ،
ولی اونی که گریه میکنه ،
به هزار تا از دردهاش خندیده.
اما جلوی یکیشون <کم> آورده...
دیدم ولی...
گفتی زبر باران باید رفت
رفتم ولی...
او
نه چشم های خیس وشسته ام را
نه نگاه دیگرم را
هیچ کدام را ندید
فقط در زیر باران
با طعنه ای خندید
و
گفت :
دیوانه باران زده
نترس....
من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید.
آب نریختـــــم که برگردی
آب ریختـــــم تـــا پاک شود
هر چه رد پای توست …..از زنـــدگی ام…!
اسباب بازییهایت بیجان نیستند آدمها میشکنند٫آرامتر...
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند
یک نگاهت بمن اموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند
خشک و بی نشان
تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن
بنگر در این فاصله چه کردی؟!!!
گرما بخشیدی یا...سوزاندی؟!!!
گــاه ســکوت طــولانــی مــفهــوم رضــایت نیست ،
آغــاز نــابــاور انــه یــک پــایــان است ... !
مــن غــرق ســکوت ، مــبهــوت ایــن پــایــانــم ...
تــو حــتی آغــاز ایــن پــایــان را هــم حــس نــکرده ای . . .
یک کاغذ سفید را ؛ هر چقدر هم که سفید و تمیز باشد کسی قاب نمی گیرد …. برای ماندگاری باید ؛ حرفی برای گفتن داشت …
وقتی حقیقت… آزاد نیست
آزادی….. حقیقت ندارد
وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.
وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.
وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.
وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.
دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم.دکتر شریعتی
فقیه گفت نماز نخوان.
آن مرد با تعجب گفت: از کجا می گویی؟
فقیه گفت از قول رسول اکرم (ص) که فرمود: " واجبات از دیوانه برداشته شده تا موقعی که از دیوانگی خارج شود. "
هر کسی که سه مرتبه درآب فرو رود و یقین نکند که غسل کرده مجنون است.