شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

گابریل گارسیا مارکز

در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم  

  

در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود

 


در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند  

 

در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن

 

در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود می سازد 

 

در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم

 


در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند   



 در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بد ترین دشمن وی است 


 

 در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب 

  

 

 در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزی کرد 


در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را نیز که میل دارد بخورد 

 در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد وکمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود
 

 در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است 

 

 

در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباستدر 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است    

  

 

 

 

...؟

 

 کوری 

برای نابینا الماس و شیشه یکی است
 
پس اگر کسی ارزش تو را ندانست، تو بی ارزش نیستی، او نابیناست 
 
 
 

ای کاش میفهمیدیم معنی این جمله را: 

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنیست؛  

 

 

پسرا زن زندگی شما کدوم؟؟؟

 

 

زن مدل هارد دیسک : همه چی یادش میمونه تا ابد

زن مدل رم : از دل برود هر انکه از دیده برفت

زن مدل ویندوز : همه میدونن که هیچ کاریو درست انجام نمیده ولی کسی نمیتونه بدون اون سر کنه

زن مدل اکسل : میگن خیلی هنر ها داره ولی شما فقط برای چهار نیاز اصلیتون ازش استفاده میکنین

زن مدل اسکرین سیور : به هیچ دردی نمیخوره ولی حداقل حوصله ادم باهاش سر نمیره

زن مدل سرور : هر وقت لازمش دارین مشغوله

زن مدل مولتی مدیا : کاری میکنه که چیزای وحشتناک هم خوشگل بشن تبدیل بشه به

زن مدل سی دی درایو : هی تند و تندتر میشه

زن مدل ایمیل : از هر ده تا چیزی که میگه هشتاش بی خوده 

 

کاش میشد

 

 

هر کجا محرم شدی چشم از خیانت بردار- ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم میشود  

 

عشق یک حرف دروغ بود ک مجنون زد و رفت

 

 

هر گاه معشوقم قسم میخورد که راست میگوید باورش داشتم هر چند میدانستم دروغ میگوید

 

 

گفتم که اگر بو۳  دهی توبه کنم 

 

  که دگر باره از این گونه خطاها نکنم  

 

بو۳ دادی چو لبم افتاد بر لبانت توبه کردم 

 

  که دگر  توبه بی جا نکنم

 

   

کاش میشد سر نوشت خویش را از سر نوشت

 

کاش میشد اندکی بهتر نوشت

 

کاش میشد پشت پا زد بر تمام زندگی

 

داستان عمر خویش را گونه ای دیگر نوشت 

  

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول
 

 

OF   M.D 

 

یاران

 

هیچ کس اشکی برای ما نریخت  

 

هر که با ما بود از ما میگریخت 

 

چند روزیست حالم دیدنیست 

 

گاه  بر  روی  زمین  زل  میزنم  

 

گاه  بر  حافظ  تفعل  میزنم 

 

حافظ   دیوانه   فالم  را  گرفت 

 

یک غزل آمد که حالم را گرفت 

 

گفت:

 

ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه میپنداشتیم 

 

 

   

  of m.d

 

مجادله در ادبیات بر سر یک خال

 

 مجادله در ادبیات بر سر یک خال 

 

حافظ 
  اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را 
 

 
صائب تبریزی 
 
 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را 
 

 
شهریار  

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس که چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن وپا را  به خاک گور  
می بخشند نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را 
  
 
محمد عیادزاده 
  اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما هارا.....؟؟؟   
 
 
  Of  Z.M   
 

نخند



به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب

نخند
...

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.

نخند

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.

نخند

به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.

نخند

به دستان پدرت،

به جاروکردن مادرت،

به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،

به راننده ی چاق اتوبوس ،

به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،

به راننده ی آژانسی که چرت می زند،

به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،

به مجری نیمه شب رادیو،

به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،

به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،

به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،

به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،

به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،

به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،

به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،

به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،

به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،

به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،

نخند

نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی

که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند

آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!

آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،

بارمی برند،

بی خوابی می کشند،

کهنه می پوشند،

جارمی زنند

سرما و گرما می کشند،

وگاهی خجالت هم می کشند،…….خیلی ساده 
of Z.M 

مطالب اعجاب آمیز درباره آقایان

مطالب اعجاب آمیز درباره آقایان
چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

چرا مردها همیشه خوشحال هستند؟
چون آدم های بی خیال فقط می خندند 

 چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟ 

زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند
آیا شنیده اید که مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟
او بعدا آنرا برنز رنگ کرد

یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در یک اتاق
برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟
سه تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد
 
 آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"
تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 میلیون تومانی بخرد و
یک سیستم صوتی 4 میلیون تومانی بر روی آن نصب کند

زمان با ارزش مردها در کنار همسرانشان چگونه می گذرد؟
ملافه را روی سرشان می کشند و می گویند "تو خیلی نازی عزیزم 
 
یک خانم 35 ساله به بچه دار شدن فکر می کند، یک مرد 35 ساله به چیزی فکر می کند؟
به قرار گذاشتن با بچه ها

شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند
چرا عنکبوت های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می کشند؟
به این خاطر که می خواهند قبل از شروع خرخر جلوی آنرا بگیرند

چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

رفتن به بار مجردها چه فرقی با رفتن به سیرک دارد؟
در سیرک کسی صحبت نمی کند
چرا مردها به دنبال خانمهایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند

آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

رفتن به بار مجردها چه فرقی با رفتن به سیرک دارد؟
در سیرک کسی صحبت نمی کند
چرا مردها به دنبال خانمهایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند

شما با مرد مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می کنید؟
او را مبادله می کنیم

چرا آقایون مجرد جذب خانم های با هوش می شوند؟
دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند

شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟
هر دو خیلی سخت به کار می افتند، در هنگام کار سر و صدای زیاد ایجاد می کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی توانند به درستی کار کنند
فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید
نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟
خانم، چرا که آقا راه را گم می کند
of z

 

 

البته خانم ها پروووووو نشین اینطوریا هم نیس 

 


  

شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را در بیکینی می بینند شکم هایشان را تو می دهند
به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند

خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند
فکری ندارند - کاری ندارند

در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست
اگر آقایون هم باردار می شدند آنوقت
خدمات پزشکی در مغازه های خواروبار فروشی هم ارائه می شد 

به هرزبانی می توان گفت خدایا دوستت دارم حتی ....

 
 
 
به هرزبانی می توان گفت خدایا دوستت دارم حتی ....


 
 
  
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند 

 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

  
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند 

 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند 
 

 

 
 
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست

خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم 
 
 
 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند 
  
 
 
 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند  
 
 
 خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم  
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم 


  
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام  no response to نمی دهد 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است  
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد  
 خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است 
 
 
 خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم
 
  
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم   
 
 
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند  
 
 
 
 
 
 
  

خدا را
دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم :
  
 
دوسش دارم ....
 
 
 
 
 
 
 
of z
 
  

نیروی نیکی

 

نیروی نیکی

خیابان خالی از ماشین بود و آسفالت های کف زمین زیر نور ماه برق می زد. زن و شوهر جوان در پیاده رو آرام قدم می زدند و به آرزوهایشان فکر می کردند

.مرد جوان با حسرت گفت: فکرش را بکن اگر ماشین می داشتیم، چی می شد!!زن گفت: آره، دیگه مجبور نبودیم پیاده بریم خونه.
مرد گفت: اون وقت ماشینمونوسوار می شدیم و شب ها توی شهر می گشتیم.زن گفت: و بعد یک زن و شوهر را می دیدیم که منتظر ماشین اند. من دلم براشون می سوخت
مرد با خنده گفت و من سوارشون می کردم.بعد هر دو با صدای بلند خندیدند و در سکوت به مسیر خود ادامه دادند.اما ناگهان صدای بلندی آرامششان را به هم زد
ماشینی که برای آنها ایستاده بود برایشان بوق می زد