شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

آدم برفی

 

 

دنیـــای آدم بــــرفـــی دنیـــای ســـاده ایســـت

اگــــر بــــرف بیــــایـــد هســــت

اگــــر بــــرف نیــــایــــد نیســـت

مثــــل دنیـــــای مــــن

اگــــر تـــو بـــاشــــی هستــــم

اگـــــر نبــــاشــــــی .....! 

 


 
 

علل گرایش دختران به مردهای پولدار.!

 

 

باور عموم بر این است که دخترها مردها و پسرهای پولدار را دوست دارند. بعضی‌ها ادعا می‌کنند که این مسئله ژنتیکی است—یعنی بیولوژی دلیل این است که زن‌ها به مادیات بیشتر از چیزهای دیگر اهمیت بدهند. برخی از مردم تصور می‌کنند که این مسئله به محیط بستگی دارد—یعنی به اشتباه به زنان در سن کم آموزش داده می‌شود که برای مادیات ارزش زیادی قائل باشند و اینکه فقط پول می‌تواند آنها را خوشبخت و راضی کند.

 

ادامه مطلب ...

پـَـَـ نــه پـَـَــــ

 

 به رفیقم میگم گوشیمو جا گذاشتم خونه گوشیتو چند لحظه بده، میگه میخوای زنگ بزنی؟! 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام ببینم کلیپ خانوادگی جدید چی داری تو گوشیت ! 

عکس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون. برگشته میگه ااِاا داداشت زنم داره؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینارو تو قرعه کشی بانک برنده شده ... 

بعد مشخص شدن 3 تا از نمره ها و قطعی شدن مشروطی با رفیقمون رفتیم پارک یه بادی به کلمون بخوره، دختره اومده نشسته جلومون هِی چشمُ و ابرو میاد. رفیقم میگه داره آمار میده؟! 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ دلقک بازی در میاره مارو از این وَضع خارج کنه! 

شب ساعت 11 اومدم خونه بابام آیفونو برداشته میگه میای بالا؟ 

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !!! 

تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! 

  

طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟  

میگیم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم ! 

یه گوسفند خریده بودیم بسته بودیمش به درخت که قربونیش کنیم دختر خالم اومده میگه آخــــــی میخوان این طفلی رو بکشن؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ کار بد کرده بستیمش به درخت درس عبرتی باشه واسه بقیه ی گوسفندا 

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه: شمام عسل میخواین!؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم!!

   

تو خیابون کفتر رو سر دوستم طرح زد! بعد دست میکشه سرش میگه ااااااااه کفتر بود ؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ پری دریایی بود بوس فرستاد! 

به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟ می پرسه ماشینت ریو هست ؟!؟ 

گفتم 

  پـَـَـ نــه پـَـَــــ لامبورگینیِه قالپاق ریو میندازم یه وقت ریا نشه!!! 

به دوستم میگم : وقتشه که دیگه برات آستین بالا بزنیم، میگه یعنی زن بگیرین ؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ  وضو بگیریم نماز جماعت بخونیم 

ماشین رو بردم سرویس، میگم فـــیلترش هم بذار، میگه فیـــلتر هوا؟  

پـَـَـ نــه پـَـَــــ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیسبوک  

با رفیقم رفتیم پیک نیک ... بهش چاقو دادم در کنسروو باز کنه. میگه: با چاقو بازش کنم؟! 

 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ راست کلیک کن روش اوپن ویت بزن با مدیا پلیر بازش کن  

ماشینو تو روزنامه تبلیغ کردم. میگه میخوای بفروشیش؟  

پـَـَـ نــه پـَـَــــ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم  

سوار ماشین بودیم یه موتور با سرعت دویست تا از کنارمون عبور   

کرده، رفیقم داشت با موبایلش ور میرفت ندیدش، میگه:موتور بود؟ 

گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگ میگ بود؟! 

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟ 

میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ خیال کردی اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم

   

 تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه دزد بود؟! 

زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام. بقیش هم آدامس بدین

لامپ اتاقم سوخته، بابام اومده میگه میخوای عوضش کنی؟؟؟ 

!پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام بهش پماد سوختگی بمالم خوب شه!! 

رفتیم جلو دانشکده رو چمن نشستیم یکم درس بخونیم قبل امتحان. 

 

  باغبون دانشگاه اومده میگه میخوام فواره ها رو باز کنم، پا میشید؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میشینیم قبل جلسه یه دوش آب سرد بگیریم،  حال بیایم

 

تو مترو همه رو سر هم سوار شدن خانومِ اومده میگه اون وسط جا نیست؟

         

پـَـَـ نــه پـَـَــــ جا هست ما مثِ مارمولک چسبیدیم به شیشه یِ در

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ رفیقم بود اومده بود امانتیش رو پس بگیره، فقط خواست هیجانش بیشتر باشه 

رفتم از قسمت قفسه باز کتابخونه 2 تا کتاب برداشتم آوردم گذاشتم جلوی مسئولش که وارد حسابم کنه؛ میگه: میخوای ببریشون؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم کتابارو بهت توصیه کنم بخونی، میانگین ساعت مطالعه تو مملکت بره بالا 

رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم، طرف برداشته میگه فاتحه است دیگه نه؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم 

 

رفتیم تو اتوبان. ترافیک زیادی بود. دوستم میگه احسان، ترافیکه؟ 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه اینکه احساسه غریبی بهمون دست نده، 

  چسبیدن به ما

   

 رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارین؟ یارو گفت : مشکی دیگه! گفتم : پ... گفت: گمشوبیرون بی شعورعوضی! این چیه یاد گرفتن خودشونومسخره میکنن . گفتم : بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام. کلی معذرت خواهی کرد و از خجالت من دراومد بعدش گفت: پنیر بسته ای؟؟ گفتم : پ نه پ! متری؟؟ گفتم و فرار کردم 

 

تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه دزد بود؟ 

    

 

 

 

 

  

اگه یکی رو دیدی

 

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر می گرده و نگات می کنه بدون براش مهمی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری میوفتی بر می گرده و با عجله می یاد سمتت بدون براش عزیزی

اگه یکی رو دیدی وقتی داری می خندی بر می گرده و نگات می کنه بدون واسش قشنگی

اگه یکی رو دیدی وقتی داری گریه می کنی بر می گرده و میاد باهات اشک می ریزه بدون دوست داره

اگه یکی رو دیدی وقتی داری با یکی دیگه حرف می زنی ترکت می کنه بدون عاشقته

اگه یکی رو دیدی وقتی داری ترکش می کنی برات فقط سکوت می کنه بدون دیوونته

اگه یکی رو دیدی که ازنبودنت داغون شده بدون براش همه چی بودی

اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله بدون بدونه تو می میره

اگه یکی رو دیدی که بعد رفتنت لباس سفید پوشیده بدون بدون تو مرده

اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون واسه خاطر تو مرده... 

 

خوش باشی تنها بهونه من.... 

 

برادر خاطرت هست

 

تومسجد شاعر چپ
تو کافه مومن مست
عجب سرگیجه ای بود
برادر خاطرت هست؟
همه شیفته و سرمست
تو رویا مونده دبست
چه خواب ها که ندیدیم
برادر خاطرت هست
هوای شور و شر بود
تو اون کوچه ی بن بست
یکی گلوله می خورد
یکی قداره می بست
چه بوسه ها گرفتیم
تو اون کوچه ی بن بست
کتک هم خوب خوردیم
برادر خاطرت هست؟ 

 

عشق ۵

عشق 

                               

عشق ! بخش نخست کتاب بی وفائی

حقیقی ترین حقیقتها عشق است

عشق آغاز اضطراب است

عشق چاشنی حیاتست

عشق معمائیست بی جواب

عشق یعنی دوست داشتن ونرسیدن

عشق چراغ راه زندگی است

عشق بلائست که همه خواستار آنند

اما عشق ! آتشی است که با چند قطره اشک خاموش می شود!

معشوقی را که چشم انتخاب کند;چه بسا که محبوب دل نشود ;اما

آنرا که دل پسندد بی گمان نور چشم خواهد شد!

 عشق یعنی دل را به دست تو سپردن

عشق یعنی غصه دنیا رو نخوردن
عشق یعنی تو باغ اون چشمهای سیات
دل رو تا چشمه سار مهربونی بردن

قاصدک آرزوهای من تویی تو
عشق پر از مهر و وفای من تویی تو
بیا تا با هم دیگه زندگی رو اغاز کنیم
دو تا کبوتر بشیم و رو ابرها پرواز کنیم

عشق تو توی قلبمه
اسم تو روی لبهام
خاطره ای بهتر از این
تو دنیا من نمیخواهم!
 

 

***

 

 

ریخت؟
ای اشک جگر سوخته آخر ز چه رو
بی سبب از دل غم دیده فرو غلطیدی
مگر از این زن بی عاطفه ی حادثه جو
در همه عمر ، چه مهری ، چه وفایی ،دیدی؟
***
تا روح بشر به چنگ زر زندانیست
شاگردی مرگ ، پیشه ای انسانیست
جان ار ته دل طالب مرگ است ، دریغ
در هیچ کجا برای مردن جا نیست
***** 

 

شکست

 

 

 گفتند:شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته هستی

 

گفت :نه!شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام

 

گفتند :شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای

 

گفت :نه!شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام

 

گفتند :شکست یعنی تو یک آدم احمق بوده ای

 

گفت :نه!شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت داشته ام

 

گفتند :شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی

 

گفت :نه!شکست یعنی من باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم

 

گفتند :شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی

 

گفت :شکست یعنی من هنوز کامل نیستم

 

گفتند :شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی

 

گفت :نه!شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم 

 

 

گفتند :شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی

گفت :نه!شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم 

 

کارگاه کوزه گری

 

 

در کارگه کوزه گری رفتم دوش 

دیدم دو هزار کوزه گویا وخموش 

ناگه  یکی کوزه برآورد خروش 

کو کوزه گر کوزه خر کوزه فروش 

از کوزه گری کوزه خریدم باری 

آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری 

شاهی بودم که جام زرینم بود 

اکنون شده ام کوزه هر خماری 

در کارگه کوزه گری کردم رای 

در پایه چرح دیدم استاد به پای 

می کرد سبو کوزه را دسته وسر 

از کله پادشاه واز دست گدا 

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است 

در بند سر زلف نگاری بوده است 

این دسته که بر گردن او می بینی 

دستی است که بر گردن یاری بوده است 

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم 

در دهر چه صد ساله چه یک روزه شویم 

در ده قدح باده از پیش که ما 

در کارگه کوزه گران کوزه شویم