تسبیح نبودم ،
تو مرا چرخاندی مشت بر مهره تنهایی من پیچاندی
مُهره دستان تو دنبال دعایی می گشت
بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی
ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی
از همین نغمه تاریک مرا ترساندی
بر لبت نامِ خدا بود،
خدا شاهد ماست بر لبت نامِ خدا بود و مرا رقصاندی
دستِ ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی...
به روزیم و منتظر حضور سبز شما