جـــــان به قربـان انرژی تـو کردم، هسته!
تــــا شوم ذرّه و دور تـــو بگردم، هسته!
رونوشتی شده از کیک غنی ســازی تـــو
در فراقت بنگــر ایــــن رخ زردم، هسته!
دم به دم ورد زبانم شدی و افزون تر
یادت آرامش جانم شده هـر دم، هسته!
نفت یا گــــاز مرا نیست،دمت گرم، بیــا!
تو مگـر گرم کنی خــــانهی سردم، هسته!
یعنی ای درد و بلایت به سرم، مرحمتی
مرهمی باش و بخـــور باز به دردم، هسته!
خواهش من ز تو عمریست که صلح آمیز است
چون عمو ســـــام نه دنبال نبردم، هسته!
مرد میدانم و پـــــــا پس نکشم از میدان
دست بردارم اگر از تــــو نه مَردم، هسته!
با تو تا قلّه ی توفیق به ســـر خواهم رفت
جان تــــــو بنده خــــــودم کوهنوردم، هسته!
عمر من طی شده در طرح غنی سازی طنز
نرسیده است نطنـــــز تــــو به گردم، هسته!
چشم بد دور ، ببین بنـــــــده ز طبع اتمی
توی این شعر انرژیک چــــه کردم، هسته!!