شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

***

 

 

ریخت؟
ای اشک جگر سوخته آخر ز چه رو
بی سبب از دل غم دیده فرو غلطیدی
مگر از این زن بی عاطفه ی حادثه جو
در همه عمر ، چه مهری ، چه وفایی ،دیدی؟
***
تا روح بشر به چنگ زر زندانیست
شاگردی مرگ ، پیشه ای انسانیست
جان ار ته دل طالب مرگ است ، دریغ
در هیچ کجا برای مردن جا نیست
***** 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد