تومسجد شاعر چپ
تو کافه مومن مست
عجب سرگیجه ای بود
برادر خاطرت هست؟
همه شیفته و سرمست
تو رویا مونده دبست
چه خواب ها که ندیدیم
برادر خاطرت هست
هوای شور و شر بود
تو اون کوچه ی بن بست
یکی گلوله می خورد
یکی قداره می بست
چه بوسه ها گرفتیم
تو اون کوچه ی بن بست
کتک هم خوب خوردیم
برادر خاطرت هست؟